من با تو سخن می گویم
من با تو سخن می گویم..
رساتر از همیشه
و تو حرفهایم را می شنوی
روشن تر از هر روز...
بگذار از عشق سخن نگویم
بگذار وسعتش را در حصار کلمات محدود نکنم
چرا که من عشق را با کلام در نیافتم...
برای من عشق نه کلام است؛ نه صوت و صدا
چیزی است وسیع تر از همه اینها
وسیع است و با نجابت
مانند دلت...
با شکوه است و پر رمز و راز
همانند چشمانت..
عمیق است و پر از صداقت
همانند اندیشه هایت....
بگذار دریا بداند رقیبی دارد به زلالی قلبت وبه
ژرفناکی نگاهت...
و گفتی که معنای عشق در انتظار است و در فاصله ها..
و من تمام این فاصله ها را با صبر و انتظار
به تماشا نشسته ام!
چه رازیست در این فاصله نمی دانم
که هر چه میگذرد مرا شیداتر می کند!
و من؛ شیدا می مانم
بگذار از عشق سخن نگویم
بگذار وسعتش را در حصار کلمات محدود نکنم
پنجشنبه 6 مرداد 1390 - 4:51:25 PM